روزی روزگاری نوشتی یادگارى
که بد از رفتنِ من باید هر روز بباری
حالا بد از رفتنت ، به حرفِ تو رسیدم
از وقتی رفتی گٔلِم ، یه روز خوش ندیدم
تو منو گذاشتی رفتی تو این روزِ گارِ وحشت
صدای شر شر بارون توی کوچههای خلوت
قدمهای خسته من زیر شر شرِ بارون
میرم یه گوشه میشینم دفترمو باز میکنم آروم
همون دفتری که خاطراتمنو توش نوشتم
وقتی با تو بودم فکر میکردم تو بهشتم
توی قلبم خونه کردی ، قدر قلبو ندونستی
از این همه خاطرات خوبمون ، فقط کینهها رو دوختی
دارم شعر مینویسم ، دفترم خیسه خیسه
این شعرها رو نه من ، بلکه قلبم مینویسه
نظرات شما عزیزان:
تقدیر 
ساعت22:28---18 اسفند 1390
زیباست ...درود بر شما ...
تقدیر 
ساعت22:28---18 اسفند 1390
زیباست ...درود بر شما ...
تقدیر 
ساعت22:28---18 اسفند 1390
زیباست ...درود بر شما ...
|